محمدعرفان و محمدسبحان مریض شدند
مامان زینب چنر روز پیش سرما خورده بود که خدا رو شکر کم کم بهتر شد. اما بعدش سبحان گلی مریض شد. ولی زود مامان زینب براش سوپ درست کرد و بهتر شد.
اما دیروز که زنگ زدم خونه شون، عشقم یعنی محمد عرفان م گوشی رو یرداشت اما اصلا حال و حوصله نداشت. ازش پرسیدم : "چرا ناراحتی؟ با سبحان دعوا کردی؟" اما در کمال بزرگواری جواب داد: " نه عمه، مریضم ."
الهی قربونت برم. تو چقدر مهربونی عزیزم.
ایشالله هر دو تا گلای عمه زود زود زود خوب میشن و دوباره شیطونی میکنن.
عمه همتونو دوست داره عزیزای دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی