جیگرای عمه مائده

عکسا آپلود نمیشن... با تشکر از همکاری بی دریغ مبین نت!!!  

امروز چهارم اسفند از سال 1391 است. درست دوسال پیش فرشته ای کوچک وارد خانواده ما شد. امروز به بهانه این ورود پر برکت جشن کوچکی میگیریم. جشن امروز با سال قبل فرق داره. یه جورایی شرایط عوض شده و جشن سال آینده هم فرق داره. فرقش اینه که سال دیگه فاطمه زهرای ما یه همبازی کوچولو هم داره که توی جشن تولدش براش دست دسی کنه. عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم دختر ناز و خوشگل مون تولـــــــــــــــــــــــــــــد دو سالگی ت مبارک اینقدر بانمک خودت برای خودت شعر تولد تولد میخونی که آدم میخواد درست بخورتت ... به زودی با عکس برمیگردم! ...

این روزا دختر گلی ما خیلی شیرین زبون شده. دیگه همه چیز میگه. با یار قدیمی ش (ممه) خداحافظی کرده و داره کم کم خودشو برای داداشی یا آبجی جدید آماده می کنه. دختر گلی مون الان یک سال و یازده ماهشه. درست یک ماه دیگه تولد دو سالگی شه ...   دورت بگردم با اون لباس خوشگلت که تصمیم گرفتی منگوله های لباست رو بکنی راحت بشی!!! عسلم ولش کن اونا رو ... کنده شد ... عروسک ولش کن . . . ...

چه عمه تنبلی دارید شماها!!!

عزیزای دل عمه مهربونای من کوچولوهای نازنینم که عاشقتونم منو ببخشید که خیلی وقته براتون ننوشتم. این روزا خیلی درگیر بودم. عمه دیگه سر و کارش با شما کوچولوهای مهربون شده. عمه عاشق تونه. از بس شماها قلب تون پاکه و مهربونه ... ولی قول میدم از این به بعد تند تند عکسای خوشگل تون رو توب وبلاگتون بذارم. (دیگه صدای عمومحسن دراومده!  ) ...

عروسک قشنگ عمه یک ساله که توی جمع خونه ما حضور پیدا کردی و ته تقاری خونه ما شدی! عزیزم خیلی دوستت داریم. وجودت شادی خونه مون رو چند برابر کرده. خیلی شیرین تر از شیرین ترین شیرینی دنیا هستی نازنینم. یه عالمه بوس برای دختر طلا مون فاطمه زهرای نازنمون گل همیشه بهارمون تولد یکساله شدنت مبارک عزیزدل عمه مائده       آخ جون کادوهای تولد انشالله جشن عروسی ت رو جشن بگیریم ( یعنی من زنده ام!! ) پایکوبی ...

امروز ٣ اسفندماه ١٣٩٠ است. یک سال پیش در چنین روزی یه دختر ناز و آسمونی و عسل به دنیا اومد. مامان زهرا و بابامحسن ش اسمش رو فاطمه زهرا گذاشتن. این عروسک خانوم بزرگ و بزرگ تر شد تا الان که دقیقا یک ساله شده. الهی من فداش بشم در ادامه یک سری عکس از روند رشد عسل م میذارم.

                ...

یکشنبه یعنی 16/11/90 بیستمین سالگرد فوت عزیز (مامان مامانی) بود. و بعد از ظهر هم جشن تولد نازنین زهرا برپا شد. صبح سالگرد .......... عصر جشن تولد    جای همه خالی ... بنده خدا عزیز اصلا راضی به زحمت نبود. نه ؟؟؟؟   نازنین زهرای گلم تولدت مبارک باشه عمه جونم ایشالله صد سال دیگه  سالگی ت رو جشن بگیریم. یعنی من زنده م تا بیام و وبلاگ رو آپ دیت کنم؟   عکس ها در ادامه مطلب .... با ما بیاید ..... عسلم تازه از خواب بیدار شده بود و لپ گلی شده بود. اونی هم که دستشه کادوی عمه اقدسه. پوله ... عسلم رو هوا زده !      فاطمه زهرا همش دلش میخواست اون فش...