سبحان شیرین زبون
سبحان عسلم چند روز دیگه تولد سه سالگی شماست عزیزم اما شما هنوز از پ م پ ر ز (ایجوری نوشنم که خجالت نکشی تنبل) استفاده میکنی . جالب این جاست که وقتی تموم میشه میای و اطلاع رسانی میکنی. پسر گلی تازگی ها خیلی هم بامزه تر شدی و با اون زبون شیرینت همه چیز و میگی. وقتی با اون زبان کودکانه و معصومت حرف میزنی میخوام بگیرم بغلم فشارت بدم از ته قلبم ماچت کنم. جیگر طلای من امروز شما خونه مامان جون بودی. به عبارتی تلفن چی اونجا بودی . "میگی من اونه مامانی بمونم" بعد من بهت گفتم پس مامان زینب چی؟ نمیری پیشش؟ تو با اون زبون قشنگت گفتی: " مامان نینب ماشین بیاره ... من پیش مامان نینب بعابم" به من میگی : "منو نبورد اوندا بابادون"...
نویسنده :
عمه مائده
1:50