جیگرای عمه مائده

سبحان شیرین زبون

1390/6/24 1:50
نویسنده : عمه مائده
371 بازدید
اشتراک گذاری

سبحان عسلم

چند روز دیگه تولد سه سالگی شماست عزیزم اما شما هنوز از پ م پ ر ز (ایجوری نوشنم که خجالت نکشی تنبل) استفاده میکنی . جالب این جاست که وقتی تموم میشه میای و اطلاع رسانی میکنی.

پسر گلی

تازگی ها خیلی هم بامزه تر شدی و با اون زبون شیرینت همه چیز و میگی. وقتی با اون زبان کودکانه و معصومت حرف میزنی میخوام بگیرم بغلم فشارت بدم از ته قلبم ماچت کنم.

 Valentine kissBlow Kiss

جیگر طلای من

امروز شما خونه مامان جون بودی. به عبارتی تلفن چی اونجا بودی . "میگی من اونه مامانی بمونم" بعد من بهت گفتم پس مامان زینب چی؟ نمیری پیشش؟ تو با اون زبون قشنگت گفتی: " مامان نینب ماشین بیاره ... من پیش مامان نینب بعابم"

به من میگی :‌ "منو نبورد اوندا بابادون" (باباجون منو نیاورد اونجا - خونه ما)

میگی : " آپول ژدی؟"

قربونت برم که وقتی مامان جون بهت گفت کجا رو آمپول میزنن؟  جاشو نشون میدی عززززززززززززززززیزم.

بهت میگم‌ : " سبحان عمه! بستنی خوردی؟" میگی :"بشنی شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  نهرید" (بستنی نخرید)

میگی : " بابامهدی دیبیس شیش داله. دادیشو برده آپول بژنه" (بابامهدی ٢٠٦ داره. عرفان و برده آمپول بزنه)

الهی  فدات بشم که وقتی باباجون دعوات میکنه اصلا حساب نمی بری و تا پشتشو میکنه براش ادا در میاری.www.smilehaa.org

خیلی شیرین و عسلی شدی شیرین عسل عمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)