جیگرای عمه مائده

واکسن نی نی گولو های عمه

1390/5/23 22:53
نویسنده : عمه مائده
207 بازدید
اشتراک گذاری

گلای قشنگ عمه

الهی قربونتون برم من

امروز هر دوتائیتون واکسن زده بودید و دو تاییتون تب شدیدی داشتین ... بمیرم من

عرفان گلی واکسن ورود به مدرسه و کلاس اولشو زده بود ( که به بازوش تزریق شده بود)

سبحان گلی هم واکسن دوسالگی شو زده بود که با تاخیر یازده ماه تزریق شده (که به پاش زده بود) الهی من بمیرم میگفتی :" پا درد niniweblog.com ... دودر آپو ژد ... اره تردم ... باباجون بٍدشه "

وقتی لنگون لنگون راه میرفتی ، دلم برات کباب میشد عزیز دلم. کاش من جای تو واکسن زده بودم که تو اینقدر درد نمیکشیدی.

عرفان عمه هم داشت توی تب می سوخت . اما اینقدر مظلوم و آرومه که صداش در نمیومد. میگفتی:" آدم نباید به درد فکر کنه ، آخه میاد سراغش" . مشغول تلفنقربون اون عقل و شعورت بشم گل پسرم. ناراحت

خلاصه هر دوتاتون بی جون و بی حال یه گوشه دراز کشیده بودین . . . . گریه

با این شرایط که آقا سبحان اینقدر پاش درد میکرد و تب داشت، تا عموسیدمهدی اومد، گفت:"عمو! دشتی...دشتی!!!"

من و عمو که از تعجب شاخ در آورده بودیم، گفتیم :"مگه شما پات درد نمیکنه؟ " سبحان هم جواب داد:" نه اوب شدم! دشتی دوس آام!" الهی قربون اون حرف زدن شیرینت بشم.

دعا میکنم امشب زودتر بگذره و صبح بشه تا تب هر دوتائی تون زودتر قطع بشه بازنده...

آمین  

سبحان گلی اینجا شربت استامینیفون خورده بود (البته با اعمال شاقه) و عصبانی شده بود و

niniweblog.com

گریه میکرد

توی این عکس ، آقاسبحان با گریه می گفت: "عس ندیر!"

عرفانم بی جون و تب دار خوابیده ...

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)