مامان زینبم مریض شده ... هیس
سه شنبه شب بعد از افطاری مامان جون مامان زینب خیلی حالش بد شد. تا حدی که بابامهدی مامان زینب و برد درمانگاه حیات و بهش سرم وصل کرد و چهار تا آمپول هم بهش زد. آخه ماه رمضون مامانم و ضعیف کرده. دکتر گفت باید تقویت بشه.
پس
من و داداشم از هم جدا شدیم تا کمتر شیطونی کنیم و مامانم یه کم استراحت و کنه و بهتر بشه.
من رفتم خونه مامان جون و با حامد و محمد بودم و داداش سبحانم هم موند پیش مامان زینب تا ازش مراقبت کنه.
مامان زینب جونم
دعا میکنم زودتر خوب شی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی