افطاری خاله بهشته
دوشنبه شب یعنی 24/5/90 همگی خونه خاله بهشته برای افطاری دعوت شده بودیم (که البته بطور غیرمحسوسی همگی قرار گذاشته بودیم برای مامان زینب تولد بگیریم اما چیکار کنیم از دست این بابا مهدی که همیشه همه چیزو لو میده ... )
خلاصه خاله بهشته با وجود کمکهای بی دریغ هدی جیگری زحمت زیادی کشیده بود. بعد از اینکه افطار کردیم، بابامهدی و عمو سیدمهدی و داداش سبحان رفتن از ماه یانو کیک تولد خریدند و اومدند و تولد با وجود شما فرشته های کوچولوی عمه آغاز شد. الهی قربونتون برم من. گلای عمه کمک مامان زینب کردن تا کیک و ببره و یواشکی ناخونک به کیک می زدن و از گوشه های کیک خامه و از روش هم میوه هاشو برمیداشتن. براش تولد تولد خوندن. بعدش هم کمکش کردن تا کادوهاشو باز کنه.
محمدعرفان گل عمه و حامد جون خیلی قشنگ و خوب کادو ها رو باز میکردن. محمدعرفان میگفت: " این کادو از کدوم جونه ؟؟؟" حامد گلی هم که برامون به قول خودش "سنگ تموم" گذاشت.
خاله بهشته ممنون از پذیرائیتون.